شب بیداریهای آرمیتا

ساخت وبلاگ
آرمیتا جونم خوشگل مامان الان که دارم برات مینویسم ساعت 20 دقیقه به 2 بامداد هست و تو هنوز نخوابیدی و داری دورا نگاه میکنی عاشق کارتون دورا هستی و دوست داری همه کاراش رو انجام بدی و میخوای پرواز کنی و بابا حمید هم خوابه عزیزکم چیزی نمونده که سه ساله بشی وقتی بهت نگاه میکنم باورم نمیشه انقدر بزرگ شدی و انقدر زمان زود میگذره امیدوارم همیشه مثل این دوران کودکیت از کوچکترین چیزها لذت ببری و دنبال رسیدن به بهترینها باشی من و بابا همه آرزومون فراهم کردن بهترینها برای تو هست و همیشه سعیمون این هست که به تو یاد بدیم که خودت میتونی و میخوایم یه دختر مستقل باشی که به بهترینها برسی و همیشه مطمئن باش که در کنارت هستیم برای هر چیزی که میخوای تجربه کنی و دوست داری بفهمی. دختر نازم نگاه کردن به تو برای من آرامشه مطلقه و خدا رو هزاران بار شکر میکنم به خاطر وجود گلی مثل تو . ازت ممنونم بهترین روزها رو با تو تجربه کردم حس شیرین مادری با وجود همه سختیهایی که داشته و داره عاشق تک تک لحظه های در کنار توبودن هستم و از خدا ممنونم که من رو لایق مادری دونست. واقعا دلم برای تک تک لحظه های نزدیک به سه سال گذشته تنگ شده . آرمیتا جونم علشقتم ما رو ببخش که گاهی به خاطر بی حوصلگیهای زندگی اونطور که باید باشیم نیستیم. سعی میکنم قبل از تولد 3 سالگیت یه فایل عکس 2 تا 3 سال بزارم اینجا

عاشقتم عزیزکم مامان فائزه 

آرمیتا /ARMITA...
ما را در سایت آرمیتا /ARMITA دنبال می کنید

برچسب : بیداریهای, نویسنده : armita-gallehdario بازدید : 184 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 16:44