آرمیتا /ARMITA

متن مرتبط با «اولين سفر انسان به ماه» در سایت آرمیتا /ARMITA نوشته شده است

آلبوم عکس از اردیبهشت 96

  • آرمیتا جونم عزیزکم چند تا عکست تو روزهای مختلف رو اینجا گذاشتم از هزاران عکسی که ازت داریم😀❤😍     عکس عروسی مسعود البته به دلیل جند و جوش زیاد عکس بی کیفیته😊       عکس پاتختی مسعود❤   دندانپزشکی   کارگ&#,اردیبهشت ...ادامه مطلب

  • اولین سفر ما با تو

  • ارمیتای عزیز ما بعد هشت ماه و نیم اولین سفرمون رو با تو به شمال رفتیم همراه با خاله آرزو و فرشته و بچه ها ... سفر خیلی خوبی بود تو تو مسیر ساکت بودی و همش خ.اب بودی اما نزدیک شمال یک ساعتی حسابی کلافه شده بودی و غرغر می کردی و مامان رو حسابی اذیت کردی . تو شمال ما لب آب چادر زیدم و تو تو چادر خواب بودی و من تو رو به زور بیدار کردم تا چند تا عکسی بگیریم و اینهم اولین بار ست که دریا رو میبینی . دوست دارم.عزیزم دقیقا روزی که 8 ماهت تموم شد و وارد نه ماهگیت شدی مامان رو گفتی و من کلی کیف کردم و حدود دو هفته بعدش بابا رو و من و بابا کلی ذوق زده شدیم ;; ;,اولین سفر ماه,اولین سفر به ماه,اولین سفر به کره ماه,اولین سفر انسان به ماه,اولين سفر به كره ماه,اولين سفر انسان به ماه,فیلم اولین سفر به ماه,تاریخ اولین سفر به ماه,اولین جمعه ماه سفر ...ادامه مطلب

  • دو هفته مانده به نولدت

  • آرمیتای عزیز دو هفته مانده به تولدت ، مامانت از هفته پیش تو تدارک تولدت ست ، تم تولد و کیک و  چیز هایی دیگری که نیاز ست ، البته جشن تولد خیلی جم و جوری برات می خوایم بگیریم ، گذاشتیم بزرگ شی بعد تولد بزرگ برات بگیریم . راستی به سختی ازت آزمایش گرفتیم سه روز صبح تا غروب منتظر گرفتن آزمایش ادرارت بودیم تا اینکه مامان بزرگ رفعت آمد و تو رو آزمایش ادرار از گرفت . خدا رو شکر جواب آزمایشات خوب بوده و مشکلی نیست ، فقط مامانت نگران اینکه تو خوب وزن نمی گیری ، اما به نظر من خیلی مهم نیست و رشدت خوبه و تحرک زیادی داری ، الان دیگه به خوبی از کنار مبل می گیری بلند می شی ,دو هفته مانده به کنکور,دو هفته مانده به زایمان,دو هفته مانده به کنکور ارشد,دو هفته مانده به عروسی,دو هفته مانده به زايمان,دو هفته مانده به کنکور شوهرت دادند,دو هفته مانده به کنکور92 ...ادامه مطلب

  • اولين شب يلدا

  • آرميتاي خوشگلم امسال اولين يلدايي بود كه تو در كنار مايي. و ما خونه بوديم. فقط يه سر رفتيم خونه بابا بزرگت چون كنار خونه ما هستن رفتن خونشون تحت هر شرايطي راحته و ممكن...... خونه ماماني نرفتيم چون هم خودش مريض بود هم پسرخاله ها ما هم ترسيديم يه موقع خداي نكرده به تو سرايت نكنه . بابا رفت دنبال لباس شب يلدا براي تو اما پيدا نكرد. يه لباس قرمز داشتي، همون رو تنت كرديم و يه چند تايي ازت عكس انداختيم. راستي داشتم ميومدم بهت موز بدم پام خورد به صندليت و انگشت كوچيكم ورم كرد و درد ميكنه حالا بستمش ببينم چي ميشه. دختركم يلدات مبارك. انشالله هميشه سلامت و موفق باشي. ,اولین شب یلدا,اولین شب یلدا نی نی,اولین شب یلدا عروس,اولین شب یلدا برای عروس,اولین شب یلدا پسرم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها